loading...
امید دوستی و بخشش
علی بازدید : 193 شنبه 22 بهمن 1390 نظرات (2)

روياهاي كوچك موانع بزرگ

روياهاي كوچك موانع بزرگ

خدمات آموزش و پرورش استثنايي در چهار شاخه آموزشي، پرورشي، توانبخشي و رفاهي ارائه مي شود. از آنجا كه ثابت شده فعاليت هاي پرورشي و ورزشي تأثير بسيار زيادي بر روحيات و خلق و خوي بچه هاي كم توان ذهني دارند، در سال جاري بيش از 500 ميليون تومان اعتبار براي تقويت اين بخش صرف شده است. درحال حاضر دانش آموزان مستعد در عرصه ورزشي حتي به المپيادهاي جهاني نيز فرستاده مي شوند و همين چندي پيش بود كه يك دانش آموز دختر از گروه بچه هاي كم توان ذهني توانست مدال جهاني كسب كند.

در زمينه خدمات رفاهي هم اقدامات اميدواركننده اي نظير اجراي طرح آتيه صورت گرفته است كه براساس آن از طريق بانك كشاورزي يك مستمري ماهيانه به بچه هاي كم توان ذهني تعلق مي گيرد. تقبل همه اين هزينه ها از سوي دولت بيانگر اين است كه بچه هاي كم توان ذهني و خانواده هايشان نياز به كمك هاي ويژه دارند و نبايد آنها را به بهانه محدود بودن توانايي شان از حقوق اجتماعي و شهروندي شان محروم كرد.

خدمات رايگان است اما...

مجيد قدمي معاون وزير آموزش و پرورش و رئيس آموزش و پرورش استثنايي در مورد طرح هاي رفاهي صورت گرفته از سوي اين سازمان توضيح مي دهد: «يكي از مشكلات اصلي والدين هزينه اياب و ذهاب بچه هاي كم توان ذهني بود. ما براي رفاه حال اين عزيزان سرويس مدارس استثنايي را رايگان اعلام كرديم. براي كمك هزينه درماني اين بچه ها از سوي آموزش و پرورش نيز هيچ سقفي وجود ندارد و تمام هزينه هاي درماني دانش آموز را مي پردازيم.

طرح آتيه نيز اقدام موثري در جهت تأمين آينده اين بچه هاست. آموزش و پرورش استثنايي طي قراردادي با بانك كشاورزي متعهد شده است كه به مدت پنج سال پولي را واريز كند و از سال ششم بانك كشاورزي به هر يك از اين دانش آموزان ماهيانه مستمري پرداخت خواهد كرد.

قدمي تأكيد مي كند: «اولويت با بچه هاي دوره راهنمايي است كه انشاءالله با گذشت زمان بچه هاي مقاطع پايين تر نيز از چنين تسهيلاتي برخوردار خواهند شد.

وي ادامه مي دهد: «امسال 800 ميليون تومان بودجه براي تجهيز مدارس راهنمايي دريافت كرديم. ضمنا با برگزاري آزمون در ابتداي سال تحصيلي تلاش كرديم كه نيروهاي مجرب را جهت مربي گري در مراكز حرفه آموزي به كار گيريم

به اين ترتيب اين مسئول محترم اطمينان مي دهد كه همه خدمات رايگان است و به هيچ وجه حتي در زمينه درمان از خانواده ها پولي گرفته نمي شود، اما درددل ناهيد معتكف يكي از معاونين مركز آموزش حرفه اي شهيد اصلاني بيانگر اين است كه هنوز هم مشكلاتي وجود دارد. همراه با ايشان در ميان هياهوي بچه ها، طول حياط مدرسه را پشت سر مي گذاريم تا به دفتر ايشان مي رسيم.

وي توضيح مي دهد: «مسئولان دائما مي گويند كليه هزينه ها رايگان است، ولي مدرسه براي چرخاندن امورش نيازمند كمك هاي والدين مي باشد. شما مساحت همين فضاي آموزشي را مدنظر قرار دهيد، حتما متوجه مي شويد كه با تعداد دانش آموزان سنخيتي ندارد. از سوي ديگر والدين نگران آينده فرزندشان هستند. بعد از فارغ التحصيلي او دائما تماس مي گيرند و از من سؤال مي كنند؛ آيا مي توانند دوباره فرزندشان را به مدرسه بياورند تا لااقل منزوي نشود؟ ولي ما كه نمي توانيم بعد از فارغ التحصيلي دوباره آنها را پذيرش كنيم، حتي همين حالا هم براي دانش آموزان ورودي جديد با كمبود فضاي آموزشي روبرو هستيم.

متأسفانه در جذب بهترين هاي مدرسه به عنوان مربي حرفه آموزي نيز عاجزيم و براي اشتغال آنها بعد از فارغ التحصيلي هيچ برنامه اي نداريم.

اما مجيد قدمي در پاسخ به اين سؤال كه آيا در آموزش و پرورش استثنايي مدارس غيرانتفاعي نيز فعاليت دارند، پاسخ مي دهد: حدود هشت مدرسه غيرانتفاعي فعال در تهران، اصفهان و مشهد وجود دارد، اما به نظر نمي رسد كه اين مدارس بتوانند رشد چشمگيري داشته باشند، چون مدارس دولتي به قدري خوب توسعه پيدا كرده اند و مجهز شده اند كه جايي براي تأسيس مدارس غيرانتفاعي باقي نمي ماند. از طرفي بايد درنظر گرفت كه اغلب خانواده هاي بچه هاي با نيازهاي ويژه ذهني از قشر ضعيف و مستضعف جامعه هستند.

 

 

بچه هاي كم توان ذهني - در كنار بچه هاي سالم

مهمترين مشكل بچه هاي كم توان ذهني پس از اشتغال، پذيرش آنها توسط جامعه است. اين بچه ها دوست دارند در كنار بچه هاي عادي تحصيل كنند و حاضر نيستند عنوان استثنايي را يدك بكشند. سوال اساسي اين است كه آيا بچه هاي كم توان ذهني نيز حق ادامه تحصيل در دبيرستان عادي را خواهند داشت و يا بايد همواره در زندگي خود را از همسن و سالان عادي شان مخفي كنند؟

قدمي معاون وزير آموزش و پرورش پاسخ مي دهد:«ما براي حل اين مشكل بحث آموزش فراگير را مطرح كرده ايم. به اين ترتيب كه مشكل معلوليت دانش آموز دليل نمي شود كه او را از بقيه بچه ها جدا كنيم، بلكه بايد نظام آموزشي را به گونه اي تغيير دهيم كه او نيز قادر باشد در كنار بچه هاي سالم تحصيل كند. چون از ابتدا چنين بچه اي را از ديگران جدا كرده ايم، جامعه نسبت به شرايط او بي اطلاع است، لذا وقتي برخورد پيدا مي كند حالت ترحم آميز به خود مي گيرد.

اگر بچه با نيازهاي ويژه ذهني را وارد محيط مدرسه عادي كرديم و مدير نيز در همان ابتداي سال تحصيلي به بچه هاي سالم اين ذهنيت را داد كه شما دوستاني با نيازهاي ويژه داريد، كم كم جامعه از حالت ترحم برانگيز خارج شده و به مرحله پذيرش و باور اين قبيل بچه ها مي رسد، پس ما بايد شيوه هاي خود را تغيير دهيم.

وي در ادامه مي گويد: «براي قدم گذاشتن در اين راه از بچه هاي ناشنوا، نابينا و بچه هاي جسمي و حركتي شروع كرديم. در حال حاضر نزديك به ده هزار نفر در مدارس عادي به كمك معلمين رابط درس مي خوانند. از اجراي اين طرح خوشبختانه هم بچه ها و هم خانواده هايشان كاملا راضي بوده اند. در اين شيوه آموزشي هم بچه معلول نحوه برقراري ارتباط با افراد سالم را مي آموزد و هم بالعكس بچه سالم نحوه برخورد با افراد معلول جامعه را ياد مي گيرد. بنده در بازديدي كه از مدارس انگليس داشتم از نزديك ديدم كه آنها دانش آموزي را كه دچار عارضه سندرم دان بود، در كنار بچه هاي سالم نشانده بودند. در همان جا از معلمشان سؤال كردم: اين دانش آموز كه در برخي دروس مشكل مثل رياضي توانايي و كشش ندارد، در اين زمينه ها چه مي كنيد؟ و آنها پاسخ دادند: براي او يك درس جايگزين مي گذاريم.

اصل براي آنها آموزش دانش آموز با نيازهاي ويژه در محيطي است كه بچه هاي سالم هم حضور دارند. در حقيقت آنها نظام آموزشي شان را منعطف كرده اند.

وي تأكيد مي كند: «البته اين به آن معنا نيست كه مدارس استثنايي را حذف كنيم، بلكه دو گزينه روبروي دانش آموز و خانواده قرار مي دهيم. آنها خودشان مي توانند تصميم گيري كنند كه فرزندشان در مدرسه استثنايي تحصيل كند و يا در بين بچه هاي عادي قرار گيرد؟

ضمناً ما بايد به نگاه فراگير برسيم. نگاه فراگير يعني اين كه در هر طرح و برنامه اي سهم معلولين را در نظر بگيريم. مثلا براي ساختمان سرويس بهداشتي را طوري در نظر بگيريم كه يك فرد فلج مغزي(CP) نيز بتواند از آن استفاده كند. اگر به اين نگاه برسيم كه معلولين حق دارند و اين حق بايد در همه جا ساري و جاري باشد، ديگر معلوليت معضل جامعه و فرد نمي شود.

حرف آخر

حجت الاسلام والمسلمين محمدعلي معلي نيز ديدگاه زيبا و معنوي خود را پيرامون نحوه ارتباط با اين قبيل بچه ها چنين بيان مي كند: «پدري را مي شناسم كه يك دختر 18، 19 ساله كم توان ذهني دارد. او هر وقت كه از سركار به منزل مي آيد با دخترش مشغول بگو و بخند و بازي هاي بچه گانه مي شود. هر بار كه به منزل ايشان مهمان مي شوم و اين ارتباط منسجم را از نزديك شاهدم، واقعاً غبطه مي خورم. يك بار به اين پدر گفتم: هيچ مي داني چه قدر خوشبختي و چه قدر خدا تو را دوست دارد، چون اغلب بچه ها كه به سن جواني مي رسند، پدر و مادرشان را فراموش مي كنند، اما تو با اين كه دخترت 18 سال دارد، باز هم مي تواني با او بازي كني و از شادي ها و لبخندش بهره مند شوي.» و ما هم آرزو مي كنيم ديد تمامي خانواده ها نسبت به بچه هاي كم توان ذهني چنين باشد.

منبع : روزنامه كيهان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
منتظر نظرات ارزشمند شما هستم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    اصلی ترین مشکل جوانان چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 173
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 31
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 102
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 126
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 552
  • بازدید ماه : 552
  • بازدید سال : 2,112
  • بازدید کلی : 538,847
  • کدهای اختصاصی